تطور، «فرضیه مادربزرگ» و افزایش احتمال بقا
برخلاف گذشته که تصور میشد آدمی ویژگیهای منحصربفرد بسیاری در مقایسه با دیگر جانداران دارد، امروزه این فهرست از ویژگیهای منحصربفرد دیگر چندان بلند نیست. یکی از آن ویژگیهایی که آدمی را گونهای منحصربفرد میکند یائسگی در زنان است (زمان توقف تولیدمثل). آدمی از معدود جاندارانی است که جنس مونث آن دهها سال پس از یائسگی همچنان عمر میکند. پس از توقف قابلیت تولید مثل، بسیاری از جانداران چندان عمر نمیکنند. از دیدگاه تطوری این پرسش مهم همیشه مطرح بوده است که چطور یائسگی که در واقع توقف تولیدمثل است میتواند یک امتیاز یا ویژگی سودمند برای بقا محسوب شود. «فرضیه مادربزرگ» (Grandmother hypothesis) یکی از فرضیاتی است که میکوشد این مسئله را توضیح دهد.
این فرضیه میگوید که مادربزرگها پس از یائسگی نقش بسیار مهم و اساسی در مراقبت، آموزش اجتماعی و مهارتهای زندگی نوادگان داشتهاند و همچنان این نقش مهم را بازی میکنند. این فرضیه بر آن است که بقای گونهها فقط منوط به فرزندآوری یا تولیدمثل بیشتر و طولانیتر نیست. اینکه فرزندان و نوادگان آموزشهایی را در دوران کودکی ببینند و مهارتهایی را یاد بگیرند که احتمال بقای آنها را افزایش دهد، خود عامل بسیار مهمی در بقای آدمی بوده است و نقش مادربزرگها از این نظر بسیار پررنگ و اساسی بوده است. البته این فرضیه جدید نیست.
به تازگی چندین پژوهشگر نتایج پژوهشهای خود را منتشر کردهاند که در آن فرضیه مادربزرگ را در میان نهنگهای شکارگر به آزمایش گذاشتهاند. نتیجه این آزمایش نشان میدهد که نهنگهای مادربزرگی که در دوران یائسگی به سر میبرند، در مقایسه با نهنگهای مادربزرگی که همچنان میتوانند تولیدمثل کنند، نقش تاثیرگذارتری در بقای نوادگان خود و بالطبع جمعیت نهنگها بازی میکنند. نهنگهای شکارگر از معدود جانوارانی هستند که عمر طولانی پس از دوران یائسگی دارند.
این مقاله در شماره تازه نشریه PNAS منتشر شده است که از لینک زیر میتوانید ببینید و بیشتر بخوانید.
https://www.pnas.org/content/early/2019/12/03/1903844116
جامعه باستانشناسی ایران Society for Iranian Archaeology©