نتایج پژوهشی که به تازگی منتشر شده نشان میدهد که بیماری آبله تاریخ چندان کهنی ندارد.
از داستانهای بیماری آبله در مومیایی فرعونهای مصر گرفته تا داستان مرگ و میرهای فراگیر در دنیا، بیماری آبله جایگاه چشمگیری در تاریخ جوامع بشری و بویژه تاریخ پزشکی دارد اما یافتههای علمی که از مومیایی یک کودک در کلیسایی در لیتوانی به دست آمده، پیشنهاد میکند که تاریخ بیماری آبله باید بازبینی شود.
کودکی که مومیایی وی در کلیسایی در لیتوانی به دست آمده دو تا چهار ساله بوده و در بازه زمانی 1643-1665 میلادی درگذشته است. از پوست این کودک مومیایی شده بقایایی از ژنوم بیماری آبله به دست آمده و در اختیار پژوهشگران قرار گرفته است. این بقایای ژنتیکیِ آبله در واقع قدیمیترین شواهد این بیماری است که تاکنون به دست آمده است، هر چند از نظر تطوری (evolutionarily) ممکن است چندان قدیمی به نظر نرسد. نتایج این پژوهشها که در مجله Current Biology منتشر شده پیشنهاد میکند که بیماری آبله فقط چند صدسال عمر دارد، نه چند هزارسال که پیش از این میپنداشتیم. نتایج این پژوهشها میگوید که داستان این بیماری باید بازنویسی شود.
حال که یک بازه گاهشناختی از زمان تقریبی شکلگیری و پیشرفت این بیماری در جامعه انسانی به دست آمده است، این پرسش پیش میاید که آیا داستانهای کهن درباره این بیماری که از رامسس پنجم در مصر شروع میشود تا سده شانزدهم میلادی ادامه مییابد، درست نبوده است؟ آیا اینها مواردی از آبله بودهاند و یا تشخیص نادرست بودهاند؟ اگر تشخیص نادرست بوده باشند، چندان هم شگفت انگیز نخواهد بود چون علائم بیماری آبله ممکن است با آبله مرغان و یا سرخک اشتباه گرفته شود. برای روشن کردن این مسئله پژوهشهای بیشتر در این باره ضروری به نظر میرسد.
جزئیات بیشتر را میتوانید از لینک زیر ببینید و بخوانید.
http://www.cell.com/current-biology/abstract/S0960-9822(16)31324-0?_returnURL=http%3A%2F%2Flinkinghub.elsevier.com%2Fretrieve%2Fpii%2FS0960982216313240%3Fshowall%3Dtrue
جامعه باستان شناسی ایران Society for Iranian Archaeology ©