جامعه باستانشناسی از ایده تا عمل
شنبه 17 دی ماه 1390
جامعه باستان شناسی از ایده تا عمل
عمران گاراژیان، عضو هیئت موسس و معاون هیئت مدیره جامعه باستان شناسی ایران
زمستان پارسال(1389 ه.ش.) زمستانی سرد بود. زمستان درد بود. پژوهشگاه میراث فرهنگی از تهران به شیراز منتقل [ارسال ] شده بود. واکنش ها متفاوت بود. تلاش های برخی از همکاران میراث فرهنگی در جلو مجلس شورای اسلامی به نتیجه نرسیده بود. گویا بخش ها و طیف های مختلف نظرهای متفاوتی داشتند. از قول وعده ها چیزی نمی دانم. چون مخاطب آن قول و وعده ها نبودم. در دانشگاه ها در گروه های باستان شناسی بیش از هر زمانی سکوت بود. آیا می توان گفت نشانه رضا؟ بعید می دانم! می توان پیشنهاد کرد محافظه کاری، نه به این کلیت، تعمیم پذیر به نظر نمی رسد. نمی دانم شاید در مورد برخی می توان گفت: استیصال!. می توان گفت بی مسئولیتی! نه به این شفافیت اما بازهم تعمیم پذیر نیست. واکنش ها در درون میراث فرهنگی و پژوهشگاه در کنار بُهت و حیرت، نگرانی و سردرگمی به نظر می رسید. واکنش ها جای خود دارد، سئوال اصلی همچنان باقی است. چرا در بین این همه بخش های دولتی و نیمه دولتی، خصوصی و عمومی، از بین این همه کارمند و اداره تنها و تنها بخش هایی از میراث فرهنگی به خارج از تهران ارسال شدند. کدام ارزیابی های کارشناسی! کدام توجیه های اجرایی! حتی مدیریتی برای چنین تصمیمی وجود داشت؟! واقعاً اگر وجود دارد، چرا چند خط در مورد آن چیزی منتشر نمی شود. واقعاً چرا هیچکسی پاسخگو نیست. در این میان مسئله ای مشخص است، قوه مجریه این مهم را جامه عمل پوشید و قوه مقننه تقریباً واکنشی نشان نداد. البته دیوان عدالت اداری این عمل را محکوم کرد، اما چه فایده آب رفته به جوی بر نگشت و بخش های مربوطه همچنان در استان های اصفهان و فارس هستند. بماند بخش های زیادی که حذف یا در هم ترکیب شده اند. متخصصان زیادی که بازنشسته شده اند. سرمایه های فرهنگی که به باد فنا رفته است و منابع برگشت ناپذیر فرهنگی که در اثر این تصمیم برای همیشه از بین می رود. میراث فرهنگی را می گویم. آثار باستانی و فرهنگی مد نظر است.
به اینجای مطلب که رسیدم بسکه بیان رسمی شده به تنگ آمدم. یاد بیان شیرین سرکارگر کاوش های باستان شناسی علی زارع(خدا رحمت اش کند) افتادم. آنجا که می گفت: کاکاهای وک و ولو بی سر و صاحب. وقتی می پرسیدیم چه کسانی را می گویی علی آقا، می گفت: شما، شما باستان شناسا. شما اهالی میراث فرهنگی شما محققان عالیقدر. عمری برای این سرزمین گذاشتید، این هم نتیجه اش. راست می گفت یا نه! دقیقاً نمی دانم. اما این روزها می گویم واقعیت را می گفت.
اکنون از آن روزها نزدیک به یکسال گذشته، پس از چند ماه که مانند مرغ پرکنده اینطرف و آن طرف می زدیم. تقریباً ناامید از همه جا، چند نفری تبادل نظرهایی را شروع کردیم. فعالیت هایی که در آغاز مانند واکنش به این تصمیم بود. برای پوشش دادن صدمات و عوارض این تصمیم بود. تبادل نظرهایی برای ایجاد فضایی برای همگرایی و تبادل نظر با تاکید بر استقلال مد نظر بود. منظور از استقلال، البته استقلال از دولت و حاکمیت سیاسی در ایران بود. مستقل از وابستگی ها به هر شکل و ریخت آن مد نظر ما بود. در تبادل نظرها و برنامه ریزی ها، فضایی به نظر بنده فراتر از تبادل اطلاعات و اخبار! فضایی که جایی جدید باشد. چیزی کم شده، دیگر پژوهشگاه و پژوهشکده در تهران نیست. حالا در دنیای مجازی، لااقل برای شروع در دنیای مجازی می توانستیم تبادل نظر را آغاز کنیم. می خواستیم آنچه بر باستان شناسی ایران رفته را در حد توان خویش جبران کنیم. و گام هایی فراتر را طراحی نماییم. گام به گام پیش می رفتیم. آهسته اما پیوسته.
باور کنید قصد و منظور گشایش جایی مانند گروه های اینترنتی نبود. منظورم گروه باستان شناسی ایران(Iran_archaeology) و باستان شناسی در ایران (archaeology-in- Iran) است. اگر بود که همان گروه ها بودند. منظورم سازمان دادن فضایی برای تبادل نظر در مورد باستان شناسی ایران فراتر از اخبار و اطلاعات تسلیت و تبریک بود و هست.
اینجا جامعه باستان شناسی ایران موقعیت چتر گونه برای خود قائل بود و هست. چتری که با اسکلتی مستحکم و دمکراتیک و مبتنی بر احترام و اخلاق به همه انسان ها و همکاران فضایی برای تبادل نظر فراهم آورد. جایی که زیر لوای آن، همه و همه پیر و جوان، تاریخی و پیش از تاریخی و اسلامی، بینارشته ای و میان رشته ای بتوانند فعالیت کنند. مبنای ما فعالیت همه اعضا بود و هست. فعالیت های خلاق، فعالیت های گروهی، فعالیت هایی فراتر از چند نفر و چند گروه. فعالیت هایی شاخه و شاخه و رسته و رسته بطور منظم و بدون تداخل با هم ذیل ساختاری واحد. مبنا بر این بوده و هست که در اینجا کسی منتظر نمی ماند و منتظر نمی ماند که برایش فعالیتی انجام شود. خودش فعالیت مد نظرش را پیشنهاد می کند. خودش همفکرانی را همراه می کند. همه اعضا می توانند گروه علمی پیشنهاد کنند. حداقل پنج نفر همراه داشته باشند و رویکردی کهنه یا جدید حتی نبوده را معرفی کنند. همه می توانند فعالیت پیشنهاد کنند. اما بدیهی است که اگر همه در همه جا و بدون نظم فعالیت کنند، می شود بی نظمی. در نتیجه ساختاری پیشنهاد شده و در آن افرادی از بین مجموعه امور را سر و سامان می دهند. اینکه امور اجرایی سامان بگیرد گام اولیه است. اینکه ساختار دوام بیاورد، گام دوم است. این گام ها برای فعالیت های علمی، برای تبادل نظر، برای همگرایی، برای آینده بهتر برداشته می شود. اینکه چگونه پیش می رویم، تا حد بسیار زیادی به اعضا و پیشنهاد ها و فعالیت هایشان و اجرایی بودن فعالیت هایشان بستگی دارد. به آزمون و خطاهایی بستگی دارد که با هم انجام می دهیم. بدیهی است با فعالیت چند نفر نمی توان مجموعه ای پیچیده و گسترده مانند جامعه را پیش برد. پیشبرد و پیشرفت جامعه در گرو فعالیت تک تک اعضای آن است. از همه اعضا انتظار می رود با بررسی بخش های مختلف جاهای فعالیت برای خودشان را پیدا کنند. اگر چنین جایی در مجموعه جامعه وجود ندارد تاسیس آن را پیشنهاد کنند. در گروه های علمی، تالارهای متعدد و تخصصی برای تبادل نظر های تخصصی است. تالار عمومی برای طرح مسائل عام و عموی یا ارسال مختصری همراه با راه دسترسی به تبادل نظر های گروه ها برای دیگر اعضا و همکاران. بخش های اجرایی زمینه برای فعالیت های بخش های دیگر را فراهم می کنند. چرا نمی توان بخش هایی مانند بررسی ها و کاوش ها را فعال کرد. چرا نمی توان حتی یادداشت هفته را هر هفته به روز کرد. ساده است چون گویا همه اعضای محترم منتظراند که کس دیگری فعالیت را آغاز کند. چرا من نه!. چرا من نباید فعالیتی راآغاز کنم آیا از خودمان پرسیده ایم. اگر نه لطفاً بپرسید؟.
جامعه باستان شناسی یک ایده بود. حالا در عرصه عمل پیش روی شماست. بیایید تلاش کنیم و ببینیم از آن چه امکان هایی می توانیم برای خود و باستان شناسی ایران در آوریم. یادمان نرود کم و کیف دوام و قوام آن بستگی به تک تک ما و فعالیت هایمان دارد