چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵

مفهوم پایداری در باستان شناسی ایران

سپیده سعیدی
عضو و سخنگوی هیئت مدیره جامعه باستان شناسی ایران

در شماره جدید ماه اوت مجله آرکئولوژیز (باستان شناسی‌ها/Archeologies) مقاله‌ای از جان کارمن (۲۰۱۶ Carman) در باره مفهوم پایداری (Sustainability) در باستان شناسی منتشر شده است. نویسنده ارتباط این مفهوم با باستان شناسی را از جوانب مختلف بررسی کرده است. با توجه به اهمیت زیاد مفهوم پایداری در عصر حاضر فکر کردم بیان نکات عمده این مقاله و همچنین تأمل درباره جایگاه مفهوم پایداری در باستان شناسی ایران و نیز دعوت دیگر اعضا جامعه باستان شناسی ایران به توجه، تفکر و ابراز نظر درباره این موضوع مهم مفید خواهد بود.
نویسنده درابتدا مفهوم پایداری را تعریف می کند و به اختصار شرح می‌دهد که چگونه این مفهوم از علوم زیست شناسی و اقتصاد به دیگر حوزه ها و به‌خصوص علوم انسانی راه یافته است. پایداری به معنی توانایی یک سیستم به بازتولید خود است. اجزا یک سیستم عمری محدود دارند و بعد از مدتی از بین می‌روند، اما بازماندگانی از خود برجای می‌گذارند که تضمین کننده ادامه بقای سیستم هستند. این فرایند مثل چرخه طبیعت در زیست شناسی و یا تولید ثروت از سوی اجزا مختلف یک نظام اقتصادی است که در صورت سلامت و پایداری سیستم منجر به تولید ثروت بیشتر و بقای همیشگی آن می شود. در یک نظام پایدار همه اجزا در هارمونی با یکدیگر همکاری دارند.
در باستان شناسی مفهوم پایداری را از دو منظر می‌توان در نظر گرفت:
۱- موادی که باستان شناسان روی شناسایی و مطالعه آن تمرکز می‌کنند مانند سایت ها، دست سازها و مواد فرهنگی، بناها و چشم اندازها،
۲- روند مطالعه و کار باستان شناسان برای شناخت گذشته از راه مطالعه این مواد.
مشکل عدم پایداری از منظر نخست، یعنی مواد مطالعاتی تقریباً شناخته شده است. مواد باستان شناسی تولید مثل نمی‌کنند و تعداد آن‌ها نامحدود نیست. کاوش باستان شناسی ناگزیر به معنی از بین بردن بخش قابل توجهی از این مواد محدود است. با این حال بعضی از باستان شناسان (مانند هولتورف ۱۹۹۸,۲۰۰۱Holtorf) عقیده دارند که در‌واقع باستان شناسان با انجام مطالعه و روند کاری خود دائماً در حال ایجاد مواد جدید و گروه های فرهنگی جدید برای مطالعه هستند. به وجود آمدن تخصص‌ها و رشته‌های جدید در باستان شناسی مانند باستان شناسی صنعتی، باستان شناسی درگیری و میدان جنگ، و باستان شناسی معاصر در‌واقع تلاش‌هایی برای اضافه کردن مواد جدید فرهنگی برای مطالعه در باستان شناسی هستند. متأسفانه در ایران تلاش‌هایی از این دست معمولاً با استقبال مواجه نمی‌شوند و به دلیل حضور تفکر سنتی در تعریف مواد مورد مطالعه در باستان شناسی ایران موارد محدودی از این نوع پژوهش ها یا با سخره مواجه شده‌اند و یا اصلا جدی گرفته نشده‌اند (برای مثال پژوهش پاپلی و همکاران در زیرزمین مخفی دانشگاه بو علی سینای همدان Papoli et al. 2013). تعداد محوطه های تاریخی و پیش از تاریخی در ایران محدود است و در نهایت پایداری باستان شناسی ایران تنها از راه گسترش حوزه تعریف مواد فرهنگی قابل مطالعه تأمین می شود. تعریف و اجرای روش‌های مطالعاتی جدید برای دستیابی به انواع جدیدی اطلاعات از مواد فرهنگی سنتی هم یکی دیگر از راه حل‌های گسترش پایداری در مواد باستان شناختی است ( مثلاً مطالعه اطلاعات مربوط به دی.ان ای و…)
پایداری باستان شناسی از منظر دوم یعنی باستان شناسی به عنوان یک روند و فعالیت به خاطر فراتر بودن و گستردگی‌اش از اهمیت بیشتری برخوردار است. از این نظر پایداری باستان شناسی در ایران را می توان از سه جهت مورد بررسی قرار داد:
۱- آموزش باستان شناسی در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی. نگاهی اجمالی به این حوزه حاکی از عدم پایداری آن است. رشد بیش از اندازه گروه‌های باستان شناسی به‌خصوص در شعبات دانشگاه‌های آزاد و غیر انتفاعی منجر به جذب کاذب تعداد زیادی نیروی جوان به این رشته شد که در نهایت به دلیل عدم وجود امکان برای ادامه فعالیت به کارهای دیگر روی آورده و از باستان شناسی فاصله گرفته اند. بی‌شک این نظام آموزش سیستمی نبوده که بتواند خود را باز تولید کند و بسته شدن تعداد زیادی از این گروه‌های اموزشی در سال‌های اخیر حاکی از عدم پایداری این نظام است. اما با این وجود همچنان جذب دانشجویان باستان شناسی خارج از ظرفیت کاری در این رشته به نظر می رسد. دانشگاه ها و موسسات آموزشی برای سال تحصیلی ۹۵-۹۶ حدود ۱۲۰۰ نفر دانشجوی کارشناسی جذب می کنند[۱]. صدور بی رویه مجوز برای تاسیس این گروه‌های آموزشی بدون وجود زیرساخت های لازم، مانند تجهیزات و نیروی انسانی کارآمد، شبیه ساخت بی رویه سدها در چند دهه اخیر بوده که به دلیل نبود آگاهی کافی از پیامد ها ی طرح های توسعه و به خاطر منفعت های زودگذر و یا تفسیرهای غلط و غیر کارشناسی از پیامد های این طرح ها به مشکل خشکسالی در کشور دامن زده است. ناپایداری سیاست‌های محیط زیستی در ایران که البته حدیث مفصلی است که در این یادداشت کوتاه نمی گنجد.
۲- باستان شناسی و ارتباط آن با دولت ( و یا فرای آن حاکمیت) . خوشبختانه و یا متأسفانه، دولت تنها حامی باستان شناسی در ایران است. مدیریت میراث فرهنگی بر پایه حفظ آثار تاریخی، تنها به صرف تاریخی بودن، و یا سرمایه‌گذاری در باستان شناسی با هدف کشف آثار تاریخی بنا شده است. به یاد دارم که یکی از استادان به نام باستان شناسی بیشتر اوقات در ابتدای صحبت خود می‌گفت ما نیازی نداریم کسی را توجیه کنیم که چرا می‌خواهیم پژوهش باستان شناسی انجام بدهیم. ما می خواهیم درباره گذشته بیشتر بدانیم و همین دانستن فقط به خاطر دانستن توجیه کارها و پژوهش های ماست. تغییر نظام اقتصادی جهانی همراه با روند جهانی سازی ، گسترش وسایل ارتباطات جمعی و رقابت دولت- ملت‌ها برای به دست آوردن سهم بیشتری از سرمایه این نظام فکری را در سطح جهانی دستخوش تحول عمده‌ای کرده است. دیگر اینکه ‘می‌خواهیم بدانیم برای اینکه دوست داریم بیشتر بدانیم’ حتی در کشورهای ثروتمند غربی دلیل قانع کننده و کافی برای تخصیص سرمایه ملی و زمان به فعالیت‌های پژوهشی نیست. در این نظام رقابتی معمولا اولویت با طرح های پژوهشی است که توجیه قانع کننده ای در رساندن نفع جمعی به جامعه داشته باشند. پایداری باستان شناسی در این نظام رقابتی ( مثلاً در ساختار نظام هزار لایه و پیچیده سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری) تنها در صورتی تأمین می‌شود که توجیه اقتصادی، اجتماعی و یا حتی سیاسی قانع کننده ای برای خود تعریف کند. این موضوع در نهایت به مورد سوم یعنی چگونگی ارتباط و حضور باستان شناسی با جوامع محلی ختم می شود.
۳- باستان شناسی و نقش آن در جوامع محلی کوچک \ باهمستان . یکی از بهترین رهیافت های افزایش پایداری در حوزه باستان شناسی، توسعه باستان شناسی با رویکرد محلی است. باستان شناسی با رویکرد محلی با روش‌های مختلف، از جمله برقراری ارتباط نزدیک و آموزش به جامعه محلی، علاقه اعضا این جوامع را به فعالیت های باستان شناسی تضمین می‌کند. علاوه بر این، از طرف دیگر این اطمینان را به آن‌ها می‌دهد که فعالیت باستان شناسی برای جامعه منفعت فرهنگی و همچنین اقتصادی به ارمغان خواهد آورد. کتاب‌ها و مقالات متعددی درباره مشخصات و تعاریف باستان شناسی با رویکرد محلی (Community archaeology) نوشته شده که ذکر همه آن‌ها از حوصله این یادداشت خارج است. از میان مطالب مورد توجه این حوزه، بر این نکته تاکید می کنم که هر طرح پژوهشی که نتواند به این اهداف برسد ذاتاً فعالیتی ناپایدار است و پس از چندی محکوم به توقف و فراموشی خواهد بود. مثال‌های محدودی از طر ح های طولانی مدت فعالیت باستان شناسی در ایران وجود دارد که راز پایداری و بقای آن‌ها نه حمایت دولتی بلکه توانایی ایجاد این ارتباط با جامعه و نظام دولتی محلی و تضمین منفعت فرهنگی و اقتصادی طرح است. پروژه کاوش و مرمت در الموت به سرپرستی خانم دکتر چوبک می تواند مثالی از این موارد محدود باشد.
اگرچه بر اساس قانون، سازمانی مانند میراث فرهنگی در هر شرایطی ، مسئول حفاظت و نگهداری از آثار و محوطه های تاریخی است، اما شاید یکی از دلایل ادامه روند تخریب روشمند آثار تاریخی (مثلا تخریب اخیر بافت تاریخی میبد در استان یزد) ‌آن است که باستان شناسی ایران در روزآمد کردن توجیه اهمیت و فلسفه وجودی خود در زمینه حفظ و مطالعه گذشته از طریق آثار تاریخی، چه در اذهان عمومی جامعه و چه در حاکمیت، موفق نبوده است. مقاومت سرسختانه بدون توجیه اقتصادی و فنی، در موارد مربوط به تغییر کاربری نیز به این موضوع دامن زده است. باستان شناسی ایران چاره‌ای ندارد جز اینکه بپذیرد تغییر کاربری (در صورت اجرای اصولی و کارشناسانه) بخشی از تاریخ حیات هر محوطه ای است. در عصر حاضر، اصرار بر حفظ اصالت بی قید و شرط، نتیجه عکس خواهدداشت. البته موضوع نگهداری بافت های تاریخی موضوعی فراتر از تنهاحوزه باستان شناسی است و گروه های دیگر درگیر شناخت و نگهداری آثار تاریخی نیز باید فهم و برداشت خود در این زمینه را روزآمد کنند.
در نهایت باستان شناسی ایران اگر می‌خواهد جایی در آینده نظام آموزشی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد چاره‌ای ندارد جز اینکه ثابت کند بخش‌های دیگر جامعه خواه ناخواه با آن ارتباط ارگانیک دارند و یا اینکه دست کم به آن نیاز دارند. چنانچه این ارتباط و نیاز وجود ندارد، نسبت به ایجاد آن‌ها اقدام کند. باستان شناسی برای تضمین پایداری باید بتواند حضور خود و نقشی که در جامعه بازی می کند را با دلایل منطقی توجیه کند. بنابر این باستان شناسی پایدار در جوامع محلی حضوری فعال دارد و تنها در پی اجرای آموزه های و تبادلات آکادمیک نیست، بلکه تلاش می‌کند تا خود را با خواسته‌ها و سیاست‌های سیاست گزاران کلان و نیز نیازها و خواست های جوامع محلی انطباق دهد.
[۱] با سپاس از خانم مهین سعادت برای انتشار این آمار در گروه کندوکاو

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *