رابرت تارسون: “مرد پیلت داون” (Piltdown man) نشان میدهد که جانبداری یا تعصب میتواند بر واقعیت چیره شود.
Robert M. Thorson: Piltdown Man Shows How Biases Can Trump Facts
وقتی در اواخر دهه 1950 میلادی که هنوز یک بچه بودم، به یاد دارم که چطور با ماجرای “مرد پیلت داون”، یکی از مشهورترین تقلبهای علمی میخکوب شده بودم. با اینکه از زمان این تقلب علمی حدود یک سده میگذرد، اما آن تقلب شگفت انگیز درسی هشدارآمیز به دانشمندان میدهد: مراقب باشید مشاهده شما چیزی نباشد که از پیش میخواهید.
ایزابل دگروت (Isabelle De Groote) و همکارانش به تازگی مقالهای را منتشر کردهاند که نشان میدهد چارلز داوسون (Charles Dawson) به تنهایی مسئول این تقلب بزرگ بوده است. در سال 1912 چارلز داوسون به عنوان یک باستانشناس آماتور مجموعه فسیلهای تقلبی ساخت و نوشت که آنها را از نهشتههایی شنی در دهکدهای به نام “پلیت داون” در بریتانیا کشف کرده و مدعی شد که این فسیلها نمایشگر حقله گمشده میان نیاکان میمون نما و انسانهای مدرن و متفکرمان است.
هدفاش کاملا برای خودخشنودی و کسب تحسین بود که میخواست میان همقطارانش برجسته شود و احتمالا به عضویت یک جامعه علمی همچون جامعه پادشاهی (the Royal Society) درآید. سپس این بقایای انسانی تقلبی را ” Eoanthropus dawsoni” نامگذاری کرد. جالب توجه آن است که آنچه چارلز داوسون منتشر کرده بود به مدت چهل سال در ادبیات و محافل علمی آن روز باقی ماند و مورد توجه بود. ادعاهای فوق العاده میبایست با شواهد فوق العاده نیز پشتیبانی شوند. پس چرا ماجرای “مرد پلیت داون” برای چهار دهه در ادبیات علمی مورد توجه بود؟ علت این بود که ادعای چارلز داوسون به تمایلات و تعصبات نژادی، قومی و جنسی افراد زیادی پاسخ مثبت میداد و آنها را خشنود می کرد. وجود “مرد پیلت داون” نشان میداد که انگلستان گهواره تطور انسان است و عده زیادی دوست داشتند که چنین باشد. همکاران چارلز داوسون نیز ایدههای وی را دوست داشتند چون این “کشف” بر کشفیات هوموهایدلبرگنسیس (Homo heidelbergensis) در آلمان برتری میافت، کشوری که بریتانیا با آن در جنگ بود.
“مرد پیلت داون” یک تقلب آشکار بود. تکههای جمجمه، دندانها و استخوانهای کنار هم چیده شده که با هم هماهنگی نداشتند، بویژه آرواره اورانگوتانی و کاسه جمجمه یک انسان سدههای میانه. با وجود این، تا سال 1953 طول کشید که تقلبی بودنش مطرح شود. خبر تقلبی بودنش خیلی ناراحت کننده بود چون دانشمندان از یک جایگاه اجتماعی بالایی برخودار بودند.
این ماجرا مرا به یکی از گفتههای مورد علاقهام از نیل دگراسی تایسون (Neil deGrasse Tyson) میرساند ، متخصص فیزیک نجومی که گفته بود: “نکته خوب درباره علم این است که واقعیت دارد، چه به آن باور داشته باشید چه نداشته باشید.” اما داستان “مرد پیلت داون” به ما میگوید که علم به عنوان یک نهاد، بسیار آسیبپذیرتر از آنی است که میپنداریم. تاریخ به ما نشان میدهد که توافقهای علمی که روی موضوعات ایجاد میشوند، هرچند به نظر استوار دیده میشوند، اما قابلیت تغییر ناگهانی هم دارد.
مطلب بالا چکیده از لینک زیر است :
http://www.courant.com/opinion/op-ed/hc-op-thorson-piltdown-man-hoax-solved-0901-20160831-column.html
اصل مقاله ایزابل دگروت (Isabelle De Groote) و همکارانش را نیز میتوانید از لینک زیر بخوانید.
http://rsos.royalsocietypublishing.org/content/3/8/160328
جامعه باستان شناسی ایران Society for Iranian Archaeology ©