موضوع بحث: برگزاری اولین کارگاه تخصصی ژنتیک در حوزۀ میراث فرهنگی توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدۀ حفاظت و مرمت آثار تاریخی – فرهنگی
همکاران و دوستان عزیز
با سلام و احترام
ضمن سپاسگزاری از همه اعضای محترم جامعه باستانشناسی بویژه دوستان و همکارانی که با مشارکت خود در بحثهای تالار به پویایی جامعه باستانشناسی کمک مینمایند، به آگاهی میرساند هئیت مدیرۀ جامعه برآنست در راستای بهرهمندی مناسب از بحثهای انجام شده در تالار جامعه، زین پس گزارشی را تهیه و ارایه نماید تا جمعبندی این بحثها بتواند از یکسو به درک و فهم بهتر مطالب گذشته کمک نماید و از سویی بحثهای آینده ما را متناسب با اهداف و نیازهای جامعه باستانشناسی، طرح و پیش ببرد. از این روی نخستین چکیده آخرین موضوعهای بحث شده ارایه میشود.
منتظر بیان دیدگاهها و پیشنهادهای شما در این باره هستیم.
با احترام
سمیه اسدی تشویق
سخنگوی جامعه باستان شناسی ایران
موضوع بحث: برگزاری اولین کارگاه تخصصی ژنتیک در حوزۀ میراث فرهنگی توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدۀ حفاظت و مرمت آثار تاریخی – فرهنگی
فرستنده: خانم لاله روح انگیز
بیان دیدگاه، آقایان:
1. جواد حسین زاده: عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه کاشان
2. حسین صبری: دانشآموخته دکتری باستانشناسی از دانشگاه مازندران
3. حامد وحدتی نسب: عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
4. محمدتقی عطایی: دانشجوی دکتری باستانشناسی در دانشگاه مونیخ
5. عِمران گاراژیان: عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه نیشابور
خبر برگزاری کارگاه ژنتیک بوسیله پژوهشکدۀ حفاظت و مرمت توسط خانم روحانگیز به اشتراک گذاشته شد که همکاران محترم در دو بخش در این باره به بحث پرداختند. در بخش نخست آقای حسین زاده اجرای این کارگاه را توسط پژوهشکده حفاظت و مرمت به چالش کشاند. ایشان باور دارند که چون امروزه باستانشناسان متخصص حوزۀ باستانژنتیک در ایران وجود دارند و به سبب ارتباط این موضوع با مسایل هویتی و قومیتی و حساسیتهایی که در این باره وجود دارد، بایستی این مهم بوسیله پژوهشکدۀ باستانشناسی انجام شود. ایشان در ادامه با بیان دو پرسش، حساسیت موضوع را به باستانشناسان هشدار میدهد:
نخست؛ نقش پژوهشکدۀ باستانشناسی در برگزاری کارگاه تخصصی ژنتیک چیست و به عنوان نهاد رسمی مسئول فعالیتهای میدانی باستانشناسی کشور در این زمینه چه اقدامی انجام داده است؟
دوم؛ با درک جایگاه پژوهشگاه میراث فرهنگی که هر دو پژوهشکده باستانشناسی و حفاظت و مرمت زیر مجموعه آن قرار دارند، چرا انجام این کارگاه به پژوهشکدۀ حفاظت و مرمت واگذار شده و تکلیف و نقش متخصصان ژنتیک باستانشناسی که در جامعۀ باستانشناسی تربیت شده اند، چیست؟
وی در پایان، پاسخهای احتمالی برگزارکنندگان این کارگاه را یادآور میشود تا نشان دهند نه تنها شایستگی برگزاری کارگاه در حوزه غیر تخصصی خود را دارند بلکه مدرسان این کارگاه، از متخصصان بنام در موسسههای پیشگام در این حوزه هستند اما باید دانست آنچه در این باره اهمیت دارد وجود بسترها و زمینههای باستانشناختی است، زیرا هدف اصلی از پیدایش رشته “ژنتیک باستانشناسی” پاسخگویی به پرسشهای گذشته بشر است.
در ادامه آقای صبری نقد خود را بر متولی بودن باستانشناسان بر گذشته بشر مطرح و عقیده دارد که در سراسر دنیا- بویژه در جوامع سنتی – تفسیرهای غیر باستاشناسانه از گذشته نسبت به تفسیرهای علمی باستانشناسان از اعتبار بیشتری برخوردار است زیرا که تفسیرهای باستانشناسان بر تحلیلهای کمی استوار است. وی با بیان چندین پرسش بر این باور است که طرح آنها به پیوند میان باستانشناسان و غیر باستانشناسان کمک مینماید؛
1. چه کسی تولیت برگزاری کارگاههایی چون ژنتیک را به باستانشناسان داده است؟
2. نسبت برداشت باستانشناسان از گذشته با برداشت غیر باستانشناسان چیست؟
3. چرا و به چه دلیل غیر باستانشناسان باید نظر باستانشناسان را نسبت به گذشته منطقیتر و مستدلتر بدانند؟
دیدگاه دیگر را آقای وحدتینسب ارایه کرد و عقیده دارد باستانشناسی ایران – مانند دیگر مسایل مختص به رفتار ایرانیان با ورود فناوریهای تازه، بدون پرسش از علت به کارگیری فنون در باستانشناسی، گرفتار مدهای فناورانه شده است. وی با اشاره به پایاننامههای اخیری که پیرو تب به کارگیری علوم و فنون تازه وارد – چون ArcGis، روشهای نمونهبرداری، استفاده از روشهای XRF،XRD و PIXE رایج شده است بر این باور است که کنون در حال ورود به عصری تازه بنام ژنتیک در باستانشناسی هستیم! اگرچه به کار بستن هر یک از این علوم و همچنین ژنتیک در باستانشناسی و توجه مسئولین به آنها بسیار خوب است اما پرسش اصلی که همچون موارد بیان شده دیگر نیز تاکنون بیپاسخ مانده، چرایی به کارگیری روشهای گفته شده است. دکتر وحدتینسب با ارایه مثالهایی در زمینه پژوهشهای ژنتیک 10 سال پیش، توسط موسسۀ پاستور (استخراج DNA ناصرالدین شاه) و نمونهبرداریهای اخیری که از دی ان ای بانوی خیابان مولوی تهران صورت گرفته است، مهمترین مسئله را فقدان پرسشهای باستانشناختی میداند و عقیده دارد دلیل استخراج دی .ان.ایی را که نمونه قابل قیاس و بانک آنها وجود ندارد مشخص نیست.
در پایان وحدتینسب ضمن قدردانی از برگزاری کارگاه ژنتیک و با بیان اینکه در بهینهترین حالت ممکن این کارگاه، تنها شامل معرفی روشهای استخراج دی.ان.ای باستانی و کاربرد آن خواهد بود، خطاب به برگزارکنندگان آن پرسید اطلاعات متخصصان و مدرسان کارگاه ژنتیک- که در آستانۀ برگزاری است – در زمینه باستانشناسی چقدر است؟ و علت اینکه ما ایرانیان همواره مصرفکنندۀ صرف فناوریهای جدید هستیم چیست؟
آقای عطایی نیز با تایید دیدگاههای آقای وحدتینسب و هم عقیده بودن با افت شدید پژوهشها به سبب مدزدگی، در پاسخ به پرسشهای آقای صبری بیان داشت که ایدۀ مطالعۀ گذشته از مقولۀ روشنفکری نیست که هر کسی با سطح سواد عمومی بتواند دیدگاه خود را بیان کند و متخصص مطالعۀ گذشته فقط باستانشناسانی هستند که در این زمینه دارای تخصص و آگاهی کافی هستند.
در بخش دوم بحث، آقای صبری با اشاره به وجود تعبیرهای مختلف و متنوع از گذشته عقیده دارد که تمامی گروههای اجتماعی درک خود را از گذشته دارند که حتی در مواردی با فهم باستانشناختی از گذشته کاملا متضاد است. وی با تائید رواج مقطعی استفاده از روشهای مختلف آزمایشگاهی و علوم مختلف که توسط وحدتی نسب عنوان شد، بیان میدارد که روی آوردن به علوم مختلف در باستانشناسی که بتازگی مد شده است فقط به توسعۀ کمّی در دادههای باستانشناسان منجر شده است. در واقع این تمایل به استفاده از گرایشهای مذکور، نه تنها به کسب جایگاه جدیتر در فضای دانشی و اجتماعی باستان شناسی کمک نکرده بلکه همانطور که در بالا اشاره شد (اشاره به بحث های بخش اول)، فاقد پرسشهای باستانشناختی است. صبری با پرسش سوالات ذیل بحث در این باره را به منتقدان کارگاه واگذار کرد.
1. با توجه به وجود تعبیرهای مختلف از گذشته خارج از دنیای باستان شناسی که با اسناد باستانشناختی نیز همخوانی ندارد، نقش باستانشناسان در این موارد چیست؟
2. چگونه میتوان از افرادی که در زمینههای هنری مطالعه میکنند – مانند رشته پژوهش هنر – بخواهیم که برای شناخت گذشته، خود را زیر مجموعۀ باستانشناس قرار دهند؟
3. چگونه میتوان شناخت دورۀ اسلامی توسط یک باستانشناس را با یک روحانی که درک خود را از این گذشته دارد در میان گذاشت؟
4. چگونه میتوان نگاه سکهشناسان را با نگاه باستانشناسان همسان کرد؟
آقای حسین زاده در ادامه بحث طرح شده توسط آقای صبری در زمینه وجود تعابیر و تفاسیر گوناگون از گروههای مختلف بیان کرد که با دیدگاه نسبیگرایانه در فلسفه علم موافق است چرا که همه به این امر واقفند که معیار قطعی برای سنجش درستی یا نادرستی فرضیهها و تفاسیر وجود ندارد. وی همچنین در پاسخ به پرسش جایگاه باستانشناسی در مطالعۀ گذشته انسان، با یادآوری فرایند شکلگیری علم پزشکی از گذشته تاکنون، تاکید کرد که زمان، خرد جمعی و تفاسیر متخصصان باستانشناسی -که نسبت به سایر مفسران مستدلتر و استوارتر است- این تولیت را به باستانشناسی داده است.
آقای گاراژیان با اضافه شدن به بحث، به مشکل نگاه تک خطی از گذشتهای که چندخطی است اشاره کرد و بر این باور است که دیدگاه انحصارطلبانه توسط باستانشناسان نیز قابل تامل است . وی بیان کرد که نباید با اظهار نظرهای کلی، مدزدگی را به پژوهشهای همگان تعمیم دهیم.
در پایان بحث آقای عطایی با تاکید دوباره بر نظر پیشین خود بر این باور است که فقط باستانشناس شایستگی و توانایی مطالعه بقایای مادی گذشته را دارد. اگرچه غیر باستانشناسان نیز به این موارد میپردازند اما حاصل آن نتایج ناپایدار و بیهوده است.
© Society for Iranian Archaeology
جامعهی باستانشناسی ایران
https://sites.google.com/site/societyforiranianarchaeology/
https://telegram.me/societyforiranianarchaeology
https://www.facebook.com/SIA.IRAN