سرنوشت گِلنوشتههای هخامنشی: اموال فرهنگی دستآویزی برای فشار سیاسی
جمعه 21 بهمن ماه 1390
سرنوشتِ گل نوشته های هخامنشی: اموال فرهنگی دستآویزی برای فشار سیاسی
سپیده سعیدی
عضو جامعه باستان شناسی ایران
روز پنجشنبه هفته گذشته مورخ ۱۳ بهمن 1390 (سوم فوریه 2012)، یکی از کمیته های مجلس سنا در کشور ایالات متحده آمریکا پیشنهادی را تهیه و مطرح کرد که در صورت تصویب آن در سنا، راه برای به حراج گذاشتن گل نوشتههای باروی تخت جمشید آسانتر خواهد کرد. پرونده این گل نوشتهها چندی است که در دادگاه عالی آمریکا مطرح شده و وکلایی از جانب دولت ایران و دانشگاه شیکاگو در تلاش برای محافظت از این اموال هستند. این اولین بار نیست که اموال فرهنگی ایران از جانب سنا و کنگره آمریکا مورد تهدید قرار می گیرند. همه پژوهشگران حوزه تاریخ ، باستانشناسی و زبان شناسی و همچنین دیگر حوزه های علوم انسانی، به ارزش یکتای این مدارک که اطلاعات دست اولی از دوران زمامداری داریوش کبیر به دست میدهند، آگاهی دارند. این گل نوشته ها از این جهت دارای اهمیت هستند که نمونه و مانند آنها وجود ندارد. این مدارک یکی از معدود منابع اطلاعات درباره زندگی روزمره مردم در دوران هخامنشی به شمار میروند و در صورت تبدیل شدن این پیشنهاد به قانون، ضبط این اشیاء و به حراج گذاشتن آنها قطعی خواهد شد.
پیشنهاد یاد شده توسط سناتور مندز (Menedez) از ایالت نیو جرسی مطرح شده و به زودی به عنوان بخشی از قانونهای مربوط به تحریم ایران از سوی سنا در نظر گرفته خواهد شد. پیشنهاد تحریم بانک مرکزی ایران هم توسط همین سناتور در دسامبر سال گذشته (۲۰۱۱) در سنا مطرح شد و زود تبدیل به قانون شد.
در شرایطی که مردم ایران به دلیل این تحریم ها با فشارهای شدید اقتصادی مواجه شده اند، بیش از همیشه واضح است که قربانیان اصلی این تحریم ها مردم ایران هستند و نه حکومت آن. این بار نیز فرهنگ ایران مورد حمله قرار گرفته است. این آثار فرهنگی متعلق به این نسل در این زمان نیست، متعلق به همه نسل های انسانیت است. در نتیجه گرچه این فعالیت برای فشار آوردن بر حکومت ایران انجام می شود، اما نتایج آن از دیدی تخصصی بر فرهنگ انسان است، در همه زمان ها و مکان ها نه این زمان خاص و نه به تنهایی بر کشور و مردم ایران. البته نمی توان انکار کرد که بر آنها تأثیر بیشتری خواهد داشت.
دولت آمریکا بیش از ۲ بیلیون دلار از داراییهای ایران را مسدود کرده و اگر قرار است به خانواده قربانیان اسراییلی غرامتی پرداخت شود، میتواند از این پول پرداخت شود. واضح است که اموال فرهنگی ایران در آمریکا هدفمندانه تحت هیچ حمایت قانونی قرار نگرفته و متاسفانه این تنها شامل گل نوشته های باروی تخت جمشید نمی شود. برای مثال هیچ فهرست دقیقی از اموال تاریخی و اشیای نفیس موجود در سفارت سابق ایران در شهر واشنگتن دی سی که اکنون توسط دولت آمریکا مصادره شده اند، در دست نیست. سایر اموال فرهنگی موجود در موزه ها و دانشگاه های این کشور نیز از این تهدید در امان نخواهند بود.
با شدت گرفتن خشونت جهانی، طبیعت سیاسی باستانشناسی و اموال و آثار تاریخی و فرهنگی بیش از گذشته آشکار شده است. به راستی چه کسی مالک این اموال است؟ آیا این گل نبشته ها بخشی از میراث جهانی بشریت به شمار میروند و متعلق به مردم ایران هستند و یا اینکه تنها به حکومت ایران تعلق دارند و برای انتقام گرفتن از این حکومت میتوان آنها را به حراج گذاشت؟
برخورد دوگانه با مفهوم هژمونیک «میراث جهانی» در چگونگی برخورد رسانهها با غارت موزه بغداد نمود روشنی دارد. حادثه حمله به موزه بغداد، در حالی که نیروهای اشغالگر وظیفه حفاظت از آن را بر عهده داشتند، به صورت گسترده در رسانههای آمریکا پوشش داده شد، تا به مردم دنیا نشان داده شود که چگونه مردم عراق نادانسته به میراثی که متعلق به همه بشریت است، آسیب رسانده اند. عوامل بروز این حادثه و عواقب آن خود بحثی جداگانه است که در این یادداشت نمی گنجد. اما شاهدیم که چگونه گل نوشتههای باروی تخت جمشید نه میراثی جهانی و یا حتی متعلق به مردم ایران در نظر گرفته می شوند، بلکه از آنها به عنوان وسیلهای برای فشار سیاسی بر دستگاه سیاسی ایران استفاده می شود.
گذشته از رفتار و تصمیم های سیاستمداران محافظه کار که در پی انتقامجویی و جنگ افروزی هستند، باستانشناسان دانشگاه شیکاگو نیز در این میان بی تقصیر نیستند. این گل نوشتهها در سال ۱۹۳۳ با اعتماد به تعهد کاوشگران دانشگاه شیکاگو که در آن زمان در تخت جمشید کار می کردند، برای مطالعه، مستند سازی و ترجمه و تفسیر به شیکاگو فرستاده شد. اکنون بعد از گذشت ۷۹ سال هنوز این پروژه تمام نشده چنانچه باستانشناسان دانشگاه شیکاگو به اصول اخلاقی پایبند بودند، تا کنون این الواح را به ایران بازگردانده بودند تا طی یک پروژه بینالمللی با همکاری متخصصان ایرانی، کار مستند سازی و مطالعه این گل نوشتهها عملی شود. بر اساس اصول اخلاقی مصوبه جامعه باستانشناسی آمریکا، که تمام باستانشناسان به نام به آن الزام دارند (به ادامه بنگرید) :
«یافته ها، شواهد و آثار باستان شناختی اعم از محوطه های باستانی، بقایای باستان شناختی و مجموعه های موجود در موزه ها، مدارک و گزارش های باستان شناختی بازگشت ناپذیر هستند. همه ی باستان شناسان و هیئت های باستان شناختی موظف هستند، در پروژه های خود، برنامه های بلندمدت برای حفاظت و مرمت یافته ها و شواهد باستان شناختی پیش بینی و درنظر بگیرند. ضروری است که در حین پژوهش ها برای بالابردن سطح آگاهی های همگانی و همچنین حفاظت بلندمدت از آثار، دانش تخصصی بکار گرفته شود » و نیز «داد و ستد، بازرگانی و کالایی شدن یافته ها و اشیاء باستانی و تاریخی، یکی از عوامل اصلی در تشویق افرادِ سودجو برای انجام حفاری های قاچاق و بدست آوردن اشیاء باستانی است که در نهایت به نابودی و تخریب محوطه ها و آثار باستانی منجر می شود. استفاده از اشیاء باستانی به عنوان کالا در داد و ستدها و بهره برداری در جهت منافع و علاقه های شخصی در نهایت منجر به تخریب محوطه های باستانی و اطلاعات علمی می شود که برای درک مدارک باستان شناختی از اهمیت حیاتی و اساسی برخوردارند. بنابراین باستان شناسان باید در پژوهش های خود به پیامدهای احتمالی بیاندیشند و درباره نتایجی که ممکن است منجر به ارتقاء ارزش مادی اشیاء باستانی شود به خوبی آگاه باشند و سنجیده عمل کنند. در هر شرایط ممکن، باستان شناسان باید از فعالیت هایی که ممکن است منجر به بالارفتن ارزش مادی اشیاء باستانی شود پرهیز کنند، بویژه در مورد اشیایی که در داخل موزه ها و موسسات نگهداری نمی شوند، در دسترس پژوهشگران نیستند یا در نمایش عمومی قرار ندارند. » در آستانه تبدیل این گل نوشتههای ارزشمند، مسئولانه ترین کار بازگرداندن آنها به ایران است. شاید مذاکره و چانه زنی باستانشناسان ایرانی که چهره موجه بینالمللی دارند، در این راه سودمند واقع شود.
این گل نوشتهها در بردارنده اطلاعاتی از زندگی روزمره زنان و مردانی است که خود آنها را نوشتهاند و مهر زده اند. این زنان و مردان در شکلگیری و به اوج رسیدن بزرگترین امپراتوری جهان سهیم بوده اند. چوب حراج زدن به این مدارک ارزشمند، خسارتی است جبران ناپذیر، نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام آیندگان.