بیانیه «جامعۀ باستان شناسی ایران» دربارۀ «جایگاه باستان شناسی در وزارتخانه میراث فرهنگی»
30) 23 اردیبهشت 98
بیانیه «جامعۀ باستان شناسی ایران» دربارۀ «جایگاه باستان شناسی در وزارتخانه میراث فرهنگی»
پیش از تشکیل سازمان میراث فرهنگی، باستانشناسی به عنوان نهادی مستق با بودجه ای مجزا/مستقل می توانست به فراخور وضعیت موجود کشور برنامه ریزی نماید. پس از تشکیل سازمان میراث فرهنگی در اواخر دهۀ ۱۳۶۰ خورشیدی، تشکیلات باستان شناسی نیز به این سازمان منضم شد. بنا بر سیاستهای آن سالهای کشور، باستان شناسی به حاشیه رانده شده و باستان شناسان از تصدی جایگاه های مدیریتی دور نگه داشته شدند. در نتیجه باستان شناسی و باستان شناسان برای مدتی طولانی در انزوا بسر بردند. در یک دورۀ کوتاه مدیریتی در دهۀ ۸۰، زنده¬یاد دکتر مسعود آذرنوش توانست برای حدود پنج سال نهاد باستان شناسی را در قالب «پژوهشکدۀ باستان شناسی» جانی دوباره ببخشد. اما متأسفانه علیرغم نتایج بسیار درخشان مدیریتی این دورۀ کوتاه، پس از ایشان تشکیلات باستان شناسی به طور روزافزونی سیر قهقرایی گرفت تا آنجا که در پایان دهۀ ۸۰ و آغاز دهۀ ۹۰ خورشیدی شاهد تغییرات پی در پی در مدیریت پژوهشکدۀ باستان شناسی بودیم.
کشور ایران با غنای فرهنگی، تاریخی و باستانی در صدر کشورهای صاحب تمدن در جهان قرار دارد، اما متأسفانه وضعیت تشکیلات باستان شناسی آن که تنها نهاد متولی رسیدگی کننده به وضعیت هزاران محوطۀ تاریخی و باستانی است، بسیار بغرنج است. با این مقدمه کوتاه، جامعۀ باستان شناسی ایران از نمایندگاه محترم مجلس می خواهد که در بررسی طرح وزارتخانه میراث فرهنگی، اشتباهات مدیریتی پیشین را تکرار نکرده و در مشروح چهارچوب و خدمات این وزارتخانه به مسائل و مشکلات موجود تشکیلات باستان شناسی ایران توجه فرمایند. تعریف جایگاهی مستقل و موجه در خور شآن و مقام باستان شناسی ایران در این نهاد و سپردن سکان آن به دست باستان شناسان، نه تنها نشان دهنده درایت و فهم بالای نمایندگان محترم مجلس در این امر است و از تکرار دوباره اشتباهات کلان ساختاری و مدیریتی موجود جلوگیری می کند، بلکه متضمن ارتقاء ساختار، کارکرد، و دستاوردهای وزارتخانه پیشنهادی و پاسخگوی دغدغه های فعلی نمایندگان محترم خواهد بود.
براین اساس، جامعه باستان شناسان ایران درخواست های متخصصان و کارشناسان این حوزه را جهت توجه و دستور مساعد و عاجل به شرح زیر صورت بندی می¬نماید:
ساختار فعلی پژوهشکدۀ باستان شناسی که امروزه جزء کوچکی از پیکرۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری است، جوابگوی ظرفیت ها و مطابق با انتظارات موجود از تشکیلات باستان شناسی و باستان شناسان ایرانی نیست. پژوهشکدۀ باستان شناسی به لحاظ مالی هیچ استقلالی از خود نداشته وقادر نیست از پروژه های علمی و ضروری بطور بهینه و بهنگام پشتیبانی کند. متأسفانه تخصیص بودجه در پژوهشگاه میراث فرهنگی با توجه به ملاحظاتی انجام می شود که الزاماً با ملاحظات، نیازها و فوریت های باستان شناسی مطابقت ندارد. یکی از دلایل عمده این مسئله، بی اثر کردن قدرت تصمیم گیری مستقلانه مدیران پژوهشکده باستان شناسی و انجام مدیریت کلان به خصوص در موضوعات مالی و عزل و نصبها توسط مهندسان و مدیرانی است که سررشته و آشنایی لازم و کافی با ابعاد مختلف این نهاد تخصصی را ندارند.این در حالی است که طبق آمارهای موجود در حال حاضر 22 مرکز دانشگاهی دولتی و خصوصی در رشتۀ باستان شناسی در کشور دانشجو می پذیرند. تا سال ۱۳۷۵ تنها دانشگاه تهران در رشتۀ باستان شناسی دانشجو می پذیرفت که سالانه حدود سی نفر فارغ التحصیل باستان شناسی داشت،اما این روند از سال ۱۳۸۰ به طور چشمگیری رو به فزونی نهاد و فارغ التحصیلان باستان شناسی از سی نفر در سال ۱۳۷۵ به حدود صد نفر در سالهای اوایل دهۀ هشتاد خورشیدی و حدود دویست تا سیصد نفر در سال های پایانی دهۀ هشتاد رسید. بطور میانگین می¬توان عنوان نمود که حدود شش هزار فارغ التحصیل کارشناسی باستان شناسی از دانشگاههای دولتی بین سالهای ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۶ فارغ التحصیل شده اند. این ارقام برای فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی ارشد در همین زمان حدود دو هزار نفر و برای فارغ التحصیلان مقطع دکتری حدود دویست نفر بوده است.براین اساس، به نظر می رسد نیروی متخصص و کارشناسی کافی برای جذب در پست های مدیریتی این وزارتخانه و نهاد در بین فارغ التحصیلان این رشته وجود داشته باشد.
از لحاظ مقایسه کیفیت و کمیت دستاوردهای پژوهشکدۀ باستان شناسی در زمان استقلال مالی و مدیریتی این نهاد با زمان سلب استقلال ومدیریت غیرباستان شناسان می توان به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره کرد:
در مورد پژوهشهای میدانی صورت گرفته در پژوهشکدۀ باستان شناسی در سال آخر تصدی زنده یاد مسعود آذرنوش بر پژوهشکدۀ باستان شناسی(۱۳۸۴)،۲۵۰ برنامۀ باستان شناسی اجرا شده بود. حال آنکه در یک بازۀ زمانی ۴ ساله یعنی از سال ۱۳۸۷تا ۱۳۹۰ جمعاً ۴۱۸ برنامه اجرا شده است. این آمار برای سال ۱۳۹۱، ۱۲۹ برنامه، برای سال ۱۳۹۲، ۷۰ برنامه و برای سال ۱۳۹۳، ۱۲۰ برنامه بوده است. این ارقام به روشنی نشان می¬دهد که زمانی که پژوهشکدۀ باستان شناسی از استقلال نسبی اجرایی و مالی برخوردار بوده، از نظر آماری و کیفی بازده خوبی داشته است. روند نزولی آمار برنامه¬های به اجرا گذاشته شده توسط پژوهشکدۀ باستان شناسی در میان سالهای ۱۳۸۷تا ۱۳۹۳ با وابستگی مالی و اجرایی هرچه بیشتر پژوهشکدۀ باستان شناسی به پژوهشگاه میراث فرهنگی همزمان شده است. علیرغم این وابستگی، باستان¬شناسان ایرانی چه نیروهای درون سازمان، چه نیروهای دانشگاهی و چه پژوهشگران آزاد بیشترین تولیدات علمی را در بدنۀ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دارا بوده اند. به عبارت روشن، تولید علمی باستان شناسان ایرانی علیرغم انزوای شدید، وابستگی مالی و عدم استقلال در حوزۀ اجرایی، بیشتر از حوزه¬های دیگر (از حفاظت و مرمت تا صنایع دستی و گردشگری) بوده است.
با توجه به آمار نیروی تخصصی باستان¬شناسی و تولیدات علمی آنها و آمارهای مربوط به عملکرد پژوهشکدۀ باستان شناسی دو نکته به خوبی قابل توجه است: با توجه به حضور نیروی متخصص باستان¬شناسی، باستان شناسان از توانایی لازم برای برعهده گرفتن مدیریت تشکیلات باستان شناسی برخوردارند. علیرغم این مهم، انتخاب ریاست پژوهشکدۀ باستان شناسی نه تنها هیچگاه از سوی خود باستان شناسان نبوده، بلکه از آنها مشورت نیز گرفته نمی شود. این در حالی است که طبق آمارهای موجود هرگاه ریاست تشکیلات باستان شناسی در دستان باستان شناسی متخصص و کارآمد بوده، وابستگی مالی و اجرایی به پژوهشگاه کم شده و در نتیجه بازده پژوهشکدۀ باستان شناسی افزایش محسوسی یافته است. عکس این روند هم قابل مشاهده است، هرگاه ریاست پژوهشکدۀ باستان شناسی بدون درنظر گرفتن نیازهای آن و به صورت یک جانبه از سوی نهادی بالاتر تحمیل شده، وابستگی مالی و اجرایی پژوهشکدۀ باستان شناسی نیز افزایش یافته و در نتیجه بازده آن کاسته شده است.
نکته ضروری دیگر به بخش گردشگری در وزارتخانه جدید میراث فرهنگی مرتبط است. در مستندات مجلس بیشترین صحبت بر سر اهمیت گردشگری و درآمدزایی آن است. این امر از دید نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، یکی از دلایل اصلی وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی عنوان شده است. با احترام به این دیدگاه، ذکر این نکته ضروری است که بدون توجه، تمرکز و سرمایه گذاری بر فعالیت های باستانشناسی در ایران، ابعاد مختلف تاریخی و فرهنگی محوطه های باستانی عیان نخواهد شد و صنعت گردشگری مد نظر مسئولان محترم هیچگاه به آن حد از توسعه و رشد نخواهد رسید. باستان شناسی از این توان بالقوه برخوردار است که هم منابع فرهنگی شناخته شده را بازمعرفی کند و هم زوایای پنهان و ناشناخته آثار فرهنگی و تاریخی موجود را کشف کند و خوانش¬های نو درباره آنها ارائه داده و به این طریق با پویا نگه داشتن زمینۀ شناخت و معرفی این منابع فرهنگی-تاریخی به توسعۀ صنعت گردشگری نیز مستقیماً یاری برساند. تجربۀ جهانی حاکی از آن است که بدون داشتن یک دستگاه باستان شناسی پویا، امکان توسعۀ همه جانبۀ صنعت گردشگری بسیار دشوار و گاه ناممکن است. هزینه کردن در بخش باستان شناسی و دادن استقلال مالی و اجرایی به آن، به طور بالقوه می تواند به توسعه و پویایی صنعت گردشگری بیانجامد.
با توجه به تمام موارد ذکر شده، «جامعۀ باستان شناسی ایران»، از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، مدیران و تصمیم¬سازان برای تشکیلات وزارتخانه میراث فرهنگی درخواست می¬نماید که اولاً بخشی مستقل با عنوان پیشنهادی «سازمان باستان شناسی ایران» درون این وزارتخانه تعریف شود و استقلال مالی و اجرایی آن نیز تضمین گردد؛ به گونه¬ای که برنامه¬ها، و میزان بودجۀ سالانه آن مشخص بوده و نحوۀ هزینه¬کردن آن نیز معلوم باشد. دوم انتخاب ریاست این بخش به طور مستقیم و بی واسطه توسط خود باستان شناسان یا با مشورت مستقیم آنها صورت گیرد.
برای مقایسه کیفی و ارائه نتایج ملموستر، توجه نمایندگان محترم را به موقعیت سه سارمان مشابه «سازمان زمین شناسی کشور»، «سازمان هواشناسی کشور» و «سازمان نقشه برداری کشور» جلب می¬کنیم. بدنه کارشناسی این سه نهاد و میدان عمل آنها تقریباً مشابه با باستان شناسی ایران است. اگر به دستگاه باستان شناسی ایران هم این فرصت داده شود که مانند این سه سازمان، استقلال مالی و اجرایی خود را داشته باشد، می توان در آینده همانند این سه سازمان از برکات توان علمی و تخصصی آن در راستای منافع ملی سود برد و نیز در صورت قصور در مقام توضیح و توبیخ برآمد.
با این مقایسه مختصر تحقق ایجاد «سازمان باستان شناسی ایران» در داخل وزراتخانه میراث فرهنگی، می¬تواند دستاوردهای زیر راه به همراه بیاورد :
-با استقلال تشکیلات باستان شناسی، امکانات لجستیکی و راهبردی نیرومندتری برای اجرای برنامه های ملی و بین المللی در اختیار باستان شناسی کشور قرار خواهد گرفت. فقدان این امر بویژه در پاره¬ای مسائل نظیر تحریف نام خلیج فارس کاملاً ملموس است. بنابراین، چنین استقلالی می تواند یکپارچگی و هماهنگی بیشتری در اجرای برنامه های ملی و بین المللی ایجاد نماید.
-تحت چنین شرایطی، باستان شناسی می تواند شعبه ها، شاخه ها و یا مراکز استانی با نیروی کارشناسی علمی و کافی تشکیل داده و حضور و نقشی یکپارچه و منظم در سراسر کشور داشته باشد
-امکانات اداری و مالی آن که اساس اجرای هر فعالیت علمی و اجرایی است، منطبق با نیازهای باستان شناسان خواهد بود و در نتیجه انسجام و کارآیی بیشتری به همراه خواهد داشت.
– تأسیس «سازمان باستان شناسی ایران» که طرح آن از دهۀ ۶۰ خورشیدی مطرح بوده، می تواند نقشی مثبت در پایداری و دوام مدیریتی در باستان¬شناسی ایجاد کرده و ضمن توجه به رویکردهای علمی، امکان رهایی از تأثیرات مخرب سیاست¬زدگی را موجب خواهد شد.
– تهیۀ و تدوین «سامانۀ اطلاعاتباستان شناسی کشور»، به عنوان یکی از برنامه های بنیادین این حوزه، پیشرفت بهتر و سریعتری خواهد داشت.
– برنامه¬های «نجات¬بخشی باستان¬شناسی» به طور شفاف¬تر و با مسئولیت¬پذیری و برنامه¬ریزی دقیق¬تری انجام خواهد گرفت و میراث ملی و بشری بجای نابودی تا حد امکان مورد شناخت و حفاظت قرار خواهد گرفت.
– متأسفانه تاکنون باستان شناسی ایران نتوانسته آنگونه که باید و شاید در برنامه های توسعه ای، شهری، و عمرانی کشور نقشی ایفا کند. این درحالی است که در تمام کشورهای توسعه یافته چنین نهاد کارشناسی ای جزلاینفک نهادهای تصمیم گیرنده است. با ایجاد این سازمان می توان در این زمینه برنامه ریزی و مدیریت هدفمند تری انجام داد که در نتیجه آن باستان شناسی می تواند نقش فعالتری درپروژه های عمرانی، زیربنایی، و حتی تولیدی کشور بازی کرده و انتظارات علمی و کارشناسانه مورد نیاز در بخش های عمرانی و توسعه ای را به بهترین نحو ممکن پاسخگو باشد.
-باستان شناسی ایران می تواند فعالیت های خود را به خارج از مرزهای فعلی گسترش داده و در تولید علم در سطح بین المللی مشارکت کند. این امر نه تنها باعث تثبیت جایگاه تاریخی و علمی ایران در سطح بین المللی می شود، بلکه می تواند در مناسبات فرهنگی و دوستانه با همسایگان ایران نقش بسیار پررنگی ایفا کند.
-«سازمانباستان شناسی ایران» می¬تواند نیروی کارشناسی و تخصصی مورد نیاز خود را تأمین کرده و به نیازهایی موجود پاسخ مناسب دهد. این روند موجب جذب نیروهای متخصص مورد نیاز شده و از بیکاری انبوهی از کارشناسان و دانش آموختگان عرصۀ باستان شناسی جلوگیری خواهد شد. بعلاوه، با تقویت زیرساختهای باستانشناسی بی تردید امکان همکاری وکمک¬رسانی متقابل با دیگر حوزه¬های مرتبط علمی (از موزه¬داری تا حفاظت و مرمت و علوم میان¬رشته¬ای) فراهم خواهد شد.
-انتشارات مربوط به حوزۀ باستان¬شناسی کشور نظم بیشتری گرفته و می¬تواند هم در سطح کارشناسی و هم در آموزش همگانی/عمومی مشارکت مناسبی داشته باشد. همچنین باستان شناسان توان و امکانات بهتر و بیشتری خواهند داشت تا همایش ها و کنگره های ملی و بین المللی برگزار کنند و به برگزاری آنها نظم و تداوم ببخشند.این مهم می تواند باعث ارتقاء سطح علمی و کیفی این رشته و در بُعدی دیگر به بهبود وضعیت کلی میراث فرهنگی ایران منتهی شود.
«جامعۀ باستانشناسی ایران»