بیانیه‌های جامعه باستان‌شناسی

نامه جامعه باستان‌شناسی به جناب آقای دکتر محمد علی نجفی معاون محترم ریاست جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در دولت تدبیر و امید

10)
دوشنبه 28مرداد ماه 1392

تا دست به اتفاق برهم نزنیم پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم

جناب آقای دکتر محمد علی نجفی
معاون محترم ریاست جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در دولت تدبیر و امید
بیایید یکبار بطور اساسی راه بر تکرار خطر ببندیم!
امروز 28 مرداد، سالروز رویدادی تاریخی و درس آموز در تاریخ ایران معاصر است. میراث ماندگار نهضت ملی(صنعت نفت) که در این روزها پس از 60 سال با تحریم مواجه است. مردم استعمار ستیز ایران زیر فشار این تحریم¬ها، خم به ¬ابرو نیاورده و با تدبیر و امید دولتی برخواسته از بطن خواسته¬ هایشان را روی کار آورده اند. خواسته هایی که برمحورهای اساسی زندگی، اقتصاد، معیشت، آزادی، فرهنگ و فرهیختگی تاکید می کنند. میراث فرهنگی در این میان پشتوانۀ فرهنگ در مقیاس های محلی، ملی، منطقه ای و جهانی است. خزانه ای پربار و غنی از تجربه های زیستۀ نوع انسان، در گسترۀ ایران زمین؛ خزانه ای که متعلق به بشریت در همۀ نسل¬های گذشته و آینده است و ما انسان¬های زی ینده در زمان حال، امانتدار آن هستیم. تعهد ما، ورای نگهداری؛ شناخت، معرفی، مرمت و بازسازیِ این خزانۀ خزان زده است. پرسش این است، با امانتی بدین پایه، پایدار و بدین مایه، ماندگار و تعهدی بدین سُترگی و سنگینی چه کرده ایم؟ مردم به مثابه متولیان، میراث فرهنگی را چگونه به مشارکت فراخوانده و با چه راهکارهایی در راستای هم افزایی آنها در موضوع میراث فرهنگی گام برداشته ایم!
باستان¬شناسی همچون سایر عناصر مدرن در دوره قاجار به ایران وارد شد. پیش از آن نگاه شکاکانۀ عصر روشنگری نسبت به تاریخ و حضور آدمی سبب پدید آمدن دانشی نوین شده بود با هدف واکاوی تاریخ. قاجاریان باستان¬شناسی را نه به منزلۀ یک دانش که به شکل عنصری مدرن که در سرزمین های به زعم آنان پیشرفته تجربه می¬شد به ایران آوردند. اما نبود نگاه فلسفی نسبت به گذشته سبب شد تا نخستین تصویری که از گذشته و مواد فرهنگی برای قاجاریان ایجاد شود، تصویر مادی گرایانه باشد، تصویری که امروز همچنان، 120 سال پس از ورود باستان¬شناسی به ایران متأسفانه همچنان گریبانگیر این دانش است.
دولت فخیمه قاجار همچنان که اکتشاف، برداشت و بهره برداری از منابع نفتی را به استعمارگران وانهاده بود؛ امتیاز انحصاری کاوش های باستان¬شناسی را طی قرارداد نگینی برای مدت پنجاه سال به دولت فرانسه واگذار نمود. پیش از ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد (که امروز سال گشت آن بود) در دهۀ نخست قرن سیزدهم خورشیدی( 1300 تا 1310 ه. ش.) امتیاز انحصاری (کاوش¬ های باستان¬شناسی) فرانسویان بوسیله مجلس ملی لغو شد. اما نبود متخصصان در موضوع باستان¬شناسی (میراث فرهنگی) و نبود آگاهی در بین مردم جامعۀ ایران موجب شد، لغو امتیاز با امتیازهای دیگری پیگیری شود. طبق قانون عتیقات که پس از لغو امتیاز فرانسویان به تصویب رسید، فعالیت¬های باستان¬شناسی در ایران در انحصار دولت قرار گرفت. دولت در موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی مردم را نادیده گرفت. مسئولیت بخش دولتی باستان¬شناسی را برای بیش از دو دهه به یک فرانسوی سپرد (آندره گدار) و دولت¬های استعمارگر در طول سال های قبل از جنگ های جهانی اول تا پس از جتگ جهانی دوم بر سر فعالیت های باستان¬شناسی در ایران باهم به رقابت می¬پرداختند. در این میان مردمِ جامعه ایران که در موضوع باستان شناسی/ میراث فرهنگی به کناری نهاده شده بودند، احتمالاً بهره برداری از آثار باستانی از طریق حفاری های قاچاق را حق خود می دانستند. در مقایسه با نفت و فرآیند ملی شدن آن، باستان¬شناسی ایران و موضوع میراث فرهنگی در طول سال های حکومت پهلوی ها نهضت ملی و محمد مصدق را کم داشت. ملی شدن بصورت ثبت آثار ملی در مقیاس محدود و بوسیله دولت انجام می¬شد.
پهلوی دوم در بهره برداری نظری از موضوع تاریخ باستانی، باستان¬شناسی و میراث فرهنگی همچنان راه انحصار را پیموده و ملی¬گرایی را برای تقویت پایه¬ های مشروعیت سیاسی سلطنت، مورد استفاده قرار داد. فعالیت¬ های باستان¬شناسان (ترجیحاً خارجی) در این دوره با استفاده های نامتعارف از آثار باستانی (برای مثال برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله در تخت جمشید) همراه شد. مردم در موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی همچنان نادیده گرفته می¬شدند. بهره ¬برداری های نامتعارف از آثار باستانی و استفاده از ملی¬ گرایی، تاریخ باستانی و باستان¬شناسی در سال¬های پس از انقلاب اسلامی، انقلابیون را به واکنش واداشت و فاصله بیشتر بین مردم و موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی را موجب شد.
از مشکلات قابل ذکر در شکل گیری سازمان میراث فرهنگی خلط دو مفهوم میراث فرهنگی و باستان¬شناسی بود. از این منظر حضور پژوهشکده باستان¬شناسی ذیل ساختار میراث فرهنگی دانشی را که فرازمانی و فرامکانی است، به یک ساختار اداری در بدنه سیاسی تقلیل داد.یکی از دلایل بازگشت نگاه مادی گرایانه در دهه 1380 به ساختار میراث فرهنگی و تصور درآمدزایی از طریق جهانگردی خود از محصولات چنین خلط مفهومی است.
با فراگیر شدن بهره برداری نامتعارف از آثار باستانی این بار بصورت حفاری های قاچاق و پرشدن بازارهای جهانی اشیاء عتیقه از آثار ایران، سازمان میراث فرهنگی در سال های جنگ تحمیلی تصویب (مجلس) و تأسیس(دولت) شد. در این اقدام فرخنده، احتمالاً تحت تأثیر تاریخچه موجود، سهم درخوری به مردم و نهادهای مردم نهاد داده نشده بود. حتی مجموعه های تخصصی در زمینه باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی جایگاهی در ساختار سازمان یاد شده ندارند. دولت¬های سازندگی و اصلاحات، هریک بصورتی ادامه دهنده راه دولت نخست وزیری بودند. دولت دوم سازندگی، بازسازی آثار باستانی مناطق جنگ زده را در دستور کار قرار داد و دولت اصلاحات تحت تأثیر فراگیر شدن حفاریهای غیرمجاز (برای مثال فاجعه فرهنگی جیرفت که در نهایت با کمک نیروهای سپاه پاسداران کنترل شد) قرار داشت. واکنش های پلیسی و امنیتی (حاکمیت سیاسی) به موضوع حفاری های قاجاق، حوزه باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی و کنشگران آن را بیش از اندازه تحت تأثیر قرار داده است. همین نگاه در کنار انحصار دولت در این حوزه، موجب نادیده گرفتن مردم در موضوع باستان شناسی/ میراث فرهنگی شده است. حتی دانشگاه¬هایی که دارای گروه های آموزشی باستان¬شناسی (یا دیگر رشته های مرتبط با میراث فرهنگی) هستند کمتر به موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی ورود می کنند!
دولت نهم و دهم از همه نظر باستان¬شناسی ایران را نحیف و میراث فرهنگی را خلوت و حیاط خلوت [سیاسی دولت] کرد. تخصص ¬زدائی همراه با تصمیم¬ های ناکارشناسانه تا آنجا پیشرفت که بهره¬ برداری پوپولیسیتی از ملی¬ گرایی، باستان¬شناسی / میراث فرهنگی در دستور کار دولت قرار گرفت. میراث فرهنگی تنها بخش دولتی بود که بخش¬هایی از آن ابتدا از تهران به اصفهان و شیراز منتقل و در نهایت مجدد به تهران بازگردانده شد. این اقدامات گرایش به موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی را در بین طیف¬ هایی از طبقه متوسط شهری در جامعه ایران افزایش داده است. صدمات وارد شده خصوصاً در زمینه ریزش نیروهای متخصص که در طول یک صد و پنجاه سال گذشته نیاز مبرم موضوع باستان¬شناسی / میراث فرهنگی در ایران بوده است، جبران ناپذیر است. اما زمینه شکل گرفته در مخالفت با اقدامات ناکارشناسانه دولت(نهم و دهم) در بین مردم به عنوان غایبان اصلی این حوزه مغتنم است.
جناب آقای دکتر نجفی در همۀ این سال ها مردم در موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی نادیده گرفته شده -اند. اکنون از یک سو زمینه پدیدآمده بوسیله دولت های نهم و دهم و از سوی دیگر اعتماد اکثریتی از مردم به دولت تدبیر و امید زمینه های همگرایی در موضوع باستان شناسی/ میراث فرهنگی را فراهم کرده است. در نتیجه با راهکارهای تخصصی می توان روی شکاف شکل¬ گرفته در طول بیش از یکصد و پنجاه سال گذشته بین مردم و حاکمیت (دولت) در موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی پل زد. پُلی دوطرفه براساس رویکردهای تخصصی که هر دو طرف(مردم و دولت) را در کنش فعال و متقابل قرار دهد تا در طول زمان پایه های آن را تحکیم کنند.
پیشنهادات
فرهنگ سازی از طریق رسانه ها خصوصاً رسانه ملی برای مشارکت مردم در موضوع باستان¬شناسی/میراث فرهنگی و میدان دادن به نهادهای تخصصی و مردم نهاد دارای اهمیت بالائی است. یادآور می¬ شود نهادسازی بوسیله حاکمیت سیاسی و دولت، آفتی است که در کمتر از یک صد سال گذشته در موضوع باستان-شناسی/میراث فرهنگی رایج بوده است. این رفتار سیاسی- اجتماعی به مثابه تقویت انحصارگرایی دولت در این موضوع اساسی است و بطور ملموسی بوسیله مردم درک شده و شکاف بین مردم و حاکمیت/ دولت را عمیق تر می کند.
انحصار دولت در موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی همراه با نگاه پلیسی- امنیتی به آن گرچه هردو لازم و ضروری هستند اما رشد سرطانی یافته و بدنه مشارکت فعال و خلاق مردمی در این موضوع را فلج کرده اند. پیشنهاد مشخص برنامه ریزی برای واگذاری بخش هایی از نظارت های حوزه باستان شناسی / میراث فرهنگی به نهادهای تخصصی مستقل از دولت، دانشگاه¬ها و نهادهای مردم نهاد، خصوصاً رسانه¬ ها است. در تاریخچه یک صد و شصت و پنج سال گذشته مرتباً این انحصار تقویت شده است و شرایط کنونی را بوجود آورده است. اکنون زمان آن است که دولت بطور تدریجی در مسیر نوینی گام برداشته و انحصارها را بصورت نظارت بالادستی در اختیار بگیرد حتی سطوح میانی و پایینی نظارت را به مردم و رسانه¬ ها واگذار کند.
نبودِ متخصصان در آغاز شکل گیری باستان¬شناسی و کمبود آنها در رشته های مختلف و متکثر شدۀ موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی تجربۀ زیستۀ دیگری است که زمینۀ فعالیت استعمارگرانه در این حوزه را از یک سو و واکنش بصورت حفاری های قاچاق را از سوی دیگر پدیدآورده است. تعامل با دانشگاه ها در راستای توسعه توان تخصصی سازمان میراث فرهنگی، همچنین متناسب شدن آموزش ها و تخصص ها با نیازهای جامعه ایران ضروری است.
بهره برداری آن هم بهره برداری اقتصادی، همچنین بهره برداری بصورت امتیازهای بین المللی آفت بلند مدت دیگری است که دامن باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی را رها نمی¬ کند. همه رویکردهای تخصصی و به روز در دنیای معاصر بهره برداری اقتصادی- امتیازی از آثار باستانی و میراث فرهنگی را نه تنها اولویت نمی دانند، بلکه در تعارص با تعهد متخصصانه در این حوزه ارزیابی می کنند. در نتیجه خواهشمند است در این زمینۀ خاص حقوق متخصصان و رعایت آن در دستور کار دولت قرارگرفته و با مشارکت آنها زمینه برون رفت از پیشینۀ غیرقابل دفاع خصوصاً در سال¬های گذشته فراهم شود.
در فرآیندی جهانی و در تعامل با فرهنگ غرب در کنار آن با وجود زمینۀ مساعد در فرهنگ ایران، ملی گرایی در زمان پهلوی دوم به وسیله گرایش به تاریخ باستانی، باستان شناسی و میراث فرهنگی زمینه های بهره برداری نظری و انحصاری (بوسیله دولت) از موضوع باستان¬شناسی/ میراث فرهنگی را پدید آورد. ضمن محترم شمردن این برداشت نظری و درک زمینۀ موجود و پذیرش ملی گرایی به عنوان رکنی مهم در تقویت هویت ملی، برنامه ¬ریزی برای بهره برداری از رویکردهای متکثر نظری موجود در جهان معاصر را پیشنهاد می کنیم. رویکردهای نظری متکثری در دنیای معاصر وجود دارند که طیف های گسترده ای از بهره برداری های متعارف علمی و نظری از موضوع باستان¬شناسی/میراث فرهنگی را فراهم می¬کند. روشن است که محوریت دادن به یکی از این رویکردهای نظری (ملی گرایی) بوسیله دولت و حاکمیت در تعارض با مشی دولت تدبیر و امید و مبانی توسعه، توسعه پایدار و توسعه علمی – فرهنگی است.
هیأت مدیره جامعه باستان‌شناسی ایران

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن